سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلمات و اصطلاحات مربوط به کار و شغل Job در آیلتس

  1. Job safety / Job security

    • معنی: امنیت شغلی
    • توضیح: فارغ بودن از خطر از دست دادن شغل
    • مثال: It’s a choice between higher pay and job security.
      • انتخاب بین حقوق بیشتر و امنیت شغلی است.
  2. be unemployed

    • معنی: بیکار بودن
    • مثال: Women who were unemployed were included in the research (Cambridge IELTS 8).
      • زنان بیکار در این تحقیق گنجانده شدند (کمبریج آیلتس 8).
  3. job satisfaction

    • معنی: رضایت شغلی
    • مثال: The sense of belonging to a team contributes towards job satisfaction.
      • احساس تعلق به یک تیم در رضایت شغلی سهیم است.
  4. be entitled to sth.

    • معنی: استحاق چیزی را داشتن
    • مثال: The majority of the workers have been entitled to paid holidays (Cambridge IELTS 8).
      • اکثر کارگران استحقاق تعطیلات با حقوق را داشته‌اند (کمبریج آیلتس 8).
  5. a sense of fulfilment

    • معنی: احساس رضایت
    • مثال: Madison found a sense of fulfilment and joy as a teacher.
      • مدیسون به عنوان یک معلم احساس رضایت و شادی می‌کرد.
  6. frustration

    • معنی: درماندگی / ناکامی / سرخوردگی
    • مثال: All her efforts met with frustration.
      • تمام تلاش‌های او ناکام ماند.
  7. brain drain

    • معنی: فرار مغزها
    • مثال: This brain drain was caused by highly-skilled people only offering their services to the highest bidder.
      • این فرار مغزها ناشی از این بود که افراد بسیار کارکشته خدمات خود را صرفاً به پیشنهاددهنده بالاترین قیمت ارائه می‌دهند.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به کار و شغل Job در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به کار و شغل در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.